یازدهم تیرماه ۱۳۳۶ شمسی برای مردم کوهستان های مرکزی مازندران سالی فراموش نشدنی است. سالی که با رخ داد زلزلۀ مهیب و مصیبت بار، خاطرۀ تلخ آن برای همیشه در دل مردمانش جای گرفت و به عنوان بنیادی برای سالشمارشان تبدیل شد.
در این گفتار سعی شد از چگونگی و عواقب بروز زلزله مزبور- که از منابع مکتوب بدست آمده – مطالبی ذکر گردد.
از آنجایی که زلزله های اصلی قبل و بعد از وقوع دارای پیشلرزه ها و پسلرزه هایی هستند پیشلرزۀ، زلزلۀ ۱۳۳۶؛ در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۳۳۶ شمسی در نقاط کوهستانی شهرستان آمل و نور- نج، امره، نمار و کفا- به وقوع پیوست و باعث مرگ چند نفر شد.
پنجاه و هفت روز پس از این پیشلرزه ساعت ۱۲ :۴ صبح روز سه شنبه ۱۱ تیرماه ۱۳۳۶ شمسی (۲/۷/۱۹۵۷)، زمین لرزهﺍﻱ با بزرگی ۷٫۴درجه در مقیاس ریشتر به وقوع پیوست.(شدت زلزله را بین ۶٫۸ الی۷٫۴ریشتر متغیر نوشته اند.) این زلزلۀ مهیب روی گسل شمال البرز روی داد و گسترۀ اصلی آن در دو سوی جریان بالایی رودخانه هراز در آمل تا سمت غرب رودخانه تالار در سواد کوه قرار داشت که محدودهﺍی به شعاع ۲۰ کیلومتر را در بر می گرفت «این زلزله تمام مازندران را به لرزه در آورد و شدت آن ]ابتدا[ در لاریجان و ]چلاو[ و بندپی و ]سپس[ در سواد کوه و فیروزکوه بیش از دیگر جاها بود» (مهجوری؛ ۱۳۴۵: ۳۷۰). بعد از پایان زلزلۀ اصلی، زمین باقی ماندۀ انرژی جمع شده خود را با پسلرزه هایی تخلیه کرد. به همین خاطر به مدت شش روز ۶ پسلرزه به بزرگی ۵ ریشتر به وقوع پیوست که مزید بر واقعۀ اصلی شدند.
در این حادثه- که مردم مازندران به خاطر فصل گرما در مناطق کوهستانی به سر می بردند- میزان دقیق خسارت به تحقیق مشخص نشد ولی طبق گزارش های فراهم شده در همان زمان، حدود ۱۲۰ روستا بکلی ویران شد و ۱۵۰۰ تن جان خود را از دست دادند. (امبرسز؛ ۱۳۷۰: ۲۴۷). «روزنامه اعتراف در چهارشنبه ۲۶ تیرماه ۱۳۳۶ بر اساس آمار فرمانداری بابل شمار تلفات ومجروحین را چنین بر شمرد: قریه سنگچال و توابع تلفات ۱۳۳ نفر، مجروحین ۲۶۰نفر، عدۀ سکنه ۵۴۸۲ نفر که ۸۰۶ خانوار می باشند و تلفات اغنام و احشام جمعاً ۱۱۲ راس می باشد.
اما در ییلاق بندپی شرقی تلفات ۱۶۰ نفر و زخمی شدگان در حدود ۴۰۰ نفر و جمع خانه هایی که با خاک یکسان گردیده متجاوز از یک هزار و سیصد باب ﻣﻰباشد و تلفات احشام شمارش نگردیده، فزون از چند هزار است.» (نقل از: الهی؛ ۱۳۸۴: ۳) آبادی های بین ناندل، سنگچال، نشل، اندوار، پردمه و چلیاسر بیشترین ویرانی را داشتند و ریزش سنگ ها و رانش پی در پی زمین در محدودۀ برونه، ورزنه، شنگلده، نل و دینان بر میزان ویرانی ها افزودند. همچنین سنگ ریزش بزرگی در ۴۵ کیلومتری آمل- مسیر جاده هراز – جلوی رودخانه را مسدود کرد و سدی به بلندی ۲۰ متر و مخزنی به طول یک کیلومتر پدید آورد که حادثه خیز بودن آن برای شهر آمل مورد توجه روزنامه ها قرار گرفت.
در مسیر جاده هراز بسیاری از پل ها و تونل ها ترک برداشته یا خراب شدند. در روستاهای آبگرم لاریجان و سنگچال، شکاف و ترک های گستردهﺍﻱ از طرف زمین شناسان گزارش شد. در روستای امیر آباد آبگرم، هتل نیمه کارۀ در حال ساخت به کلی ویران شد که هنوز آثارش برجاست.
بررسی منطقۀ وقوع زلزله در کتاب تاریخ زمین لرزه های ایران (۱۳۷۰: ۵۶۲ پی نوشت ۳۸۳) این گونه آمده است: «حتی در بهترین شرایط دست یابی به منطقۀ رومرکزی این زمین لرزه و آمد و شد در درون آن دشوار است. در سوی شمال روستاهای آفنه سر، اندوار و آلاشت زمین چنان از بیشه های انبوه پوشیده است و سوی جنوب آن چنان دست نیافتنی و انباشته از زمین لغزه هاست که با نقشه های کاملاً ناکافی که در سال ۱۹۶۴ در دسترس بود تنها یک شکستگی عمدۀ گسلی از دیده ها پوشیده نماند.»
با اینکه در اثر وقوع زلزله تغییر در فعالیت دودخانی قلۀ دماوند ایجاد نشد اما در بیرون از گسترۀ اصلی زلزله آسیب ها گسترده اما کم شدت بود. این آسیب ها در سمت شمال غرب و جنوب شرقی کمتر از سمت شمال شرقی و جنوب غربی آن بود. گسترۀ آسیب ها تا پل سفید، شیرگاه، آلاشت و حوالی رودخانه کسلیان که چند خانه فرو ریخت گسترش داشت و در جهت مقابل در پُلور و فَشَم به چند خانه آسیب رسید و گنبد امام زاده هاشم (ع) در مسیر جادۀ هراز آسیب فراوانی یافت. « در بابل و آمل دکاکین و ادارات چند روز تعطیل شده بود و مردم شهر به صحرا رفته در آنجا چادر زدند.» (مهجوری؛ ۱۳۴۵: ۳۷۰) در قائمشهر و ساری چند خانۀ نوساز صدمه دیدند و در بابل مهار ضربدری یک مخزن آب فرو نشست و از هم جدا شد.
کانال رسمی چلاو آمل